یکم: کتاب تاریخش معروف است در جدول الفبا های ایران باستان

از آثار فارسی باستان (تا اواخر هخاان) اساسا سنگ نوشته ها باقی مانده اند. کتاب تاریخش معروف است در جدول روی این سنگ نوشته ها نوعی خط مـیخی بکار شده کـه مخصوص فارسی باستان است. کتاب تاریخش معروف است در جدول اولین آثار این خط مربوط بـه سال ۵۲۰ قبل از مـیلاد است. ازفارسی مـیانـه (از ۳۰۰ پ.م.) و بویژه دوره ساسانیـان آثار بیشتری بجا مانده کـه با الفبا های گوناگون پهلوی نوشته شده اند. تاثیر زبان و الفبای آرامـی درون الفبا و املای این آثار مشـهود است. همچنین از همـین دوره آثاری باز تحت تاثیر خط آرامـی بجا مانده کـه «اوستائی» نام گرفته است. این آثار اساسا به منظور نوشتن متون دینی زرتشتی بکار رفته و بهمـین جهت دارای علامات و حروف بیشتری است، کتاب تاریخش معروف است در جدول که تا تلفظ دقیقتری از این آثار بدست بدهد. اولین متون کتابی فارسی از قرن چهارم مـیلادی و با الفبای پهلوی (و اوستائی) است. اولین آثار کتابی فارسی احتمالا اوستا (گاتها)، کارنامـه اردشیر پاپکان و ارداویرافنامـه از قرن چهارم-پنجم (۱۶۰۰-۱۷۰۰ سال پیش) است.

قدیمـی ترین اثر ترکی سنگ نوشته اورخون از مغولستان است. این و سنگ نوشته های دیگر آسیـای مـیانـه و سیبری با الفبائی ملهم از الفبای سُغدی و پهلوی نوشته شده اند کـه خود ملهم از الفبای آرامـی بود. الفبای سنگ نوشته های اورخون معروف بـه الفبای اورخون و یـا «کؤک تورک» (ترکی باستان، اصیل) شده است. درون ترکی قدیم (اویغوری) درون منطقه کاشغر نوعی الفبای مشابه هم ایجاد شد کـه آن هم تحت تاثیر الفبای سغدی/آرامـی بود و صد سال درون این دولت بکار رفت. قدیمـی ترین کتب ترکی مربوط بـه بعد از اسلام مـیشود و عبارت از «قوتادقو بیلیگ» و دیوان لغت الترک (قرن یـازدهم مـیلادی، یعنی حدود هزار سال پیش) است.

از مـیان زبان های ایرانی باستان آثاری از دوزبان «فارسی باستان» و «اوستائی» و اندک جملاتی از باقیمانده آثار مربوط بـه زبان سُغدی و اشکانی (پارتی) و جود دارد. از زبان ماد کـه یکی دیگر از زبانـهای ایرانی و نزدیک بـه فارسی باستان است، بجز کاربرد واژگان محتملا مادی درون متون فارسی باستان و متونن دینی زرتشتی و همچنین نقل قول درون منابع ثانوی یـه زبانـهای دیگر، چیزی باقی نمانده است.

«فارسی باستان» معمولا بـه زبان اقوام ایرانی گفته مـیشود کـه احتمالا درون هزاره دوم که تا یکم پیش از مـیلاد درون فلات ایران کنونی و آسیـای مـیانـه سکنی گزیده اند. بخاطر وسعت جغرافیـائی، زبان آنـها دارای شاخه های مختلفی از قبیل شرقی (اشکانی و یـا پارتی، سغدی) شمالی (سکا ها)، جنوبی و جنوب غربی (پهلوی باستان دوره هخاان) و زبان مادی (غرب و شمال غرب ایران کنونی) بوده است. قدیمـی ترین سندی کـه از این دوره بجا مانده سنگ نوشته بیستون درون نزدیکی کرمانشاه و متعلق بـه دودمان هخاان درون سال ۵۲۰ قبل از مـیلاد هست که داریوش یکم و پیروزی های او را توصیف مـیکند.

سنگ نوشته بیستون

الفبای (مـیخی) فارسی باستان، دوره هخا

با وجود شباهت ظاهری با دو خط مـیخی همجوار یعنی عیلامـی و آکادی، خط کتیبه های دوره هخا سیستمـی مخصوص بـه خود دارد کـه در آن هر «صورت» اغلب یک هجا را نمایندگی مـیکند. این خط کـه نیمـه الفبائی و نیمـه هجائی است، سه حرف باصدا (مصوت) و ۲۲ حرف بی صدا (صامت) دارد. ظاهرا این خط فارسی باستان اصولا جهت نوشتن کتیبه های شاهان هخا و تحت تاثیر خطوط مـیخی همسایـه اختراع شده است.

ریچارد فرای مـینویسد فارسی باستان کـه ابتدا یک لهجه جنوبی زبانـهای ایرانی بود با گسترش امپراتوری هخا بـه زبان این دولت بزرگ تبدیل شد و نقشِ از نظر جغرافیـائی گسترده فارسی باستان و کاربرد آن توسط ملل دیگر امپراتوری، باعث ساده تر شدن این زبان (از قبیل از بین رفتن بعضی زمان های فعل و حالات اسم مثلا درون صورت جمع) و همچنین وارد شدن بسیـاری کلمات خارجی بـه آن شد، طوریکه این زبان به منظور مدتی بیش از ۲۰۰ سال نقش زبان اصلی دولت را بازی کرده و از سوی طبقات حاکم و اشراف همـه ملل ایرانی امپراتوری بکار شده، اگرچه زبان مشترک امپراتوری هنوز هم آرامـی بوده است. بسیـاری از سنگ نوشته های هخا بـه دو و یـا سه زبان (فارسی باستان، آرامـی و عیلامـی، گاه حتی بابلی و یونانی) نوشته شده است.

زبان دیگر ایران باستان «اوستائی» هست که مخصوص متون و مراسم دین زرتشتی بوده است. اما این متون دیر تر، یعنی درون دوره «فارسی مـیانـه» (در دوره ساسانی، حدودا ۳۰۰ پ.م. که تا بعد از اسلام، که تا حدودا قرن ۱۱-۱۲ مـیلادی) بـه تحریر درآمده است. به منظور ثبت این آثار نـه از خط مـیخی باستان، بلکه از الفبائی ملهم از پهلوی باستان کـه خود متاثر از آرامـی بوده و خود الفبای آرامـی استفاده شده هست که بـه آن خط و یـا «الفبای اوستائی» گفته مـیشود . نظر بـه اینکه سعی شده هست املا و تلفظ این متون دینی دقیق باشد، تعداد زیـادی حروف باصدا (از جمله حروف جداگانـه به منظور انواع گوناگون یک حرف با صدا) و تعداد زیـادی از حروف صامت (بی صدا) درون این الفبا دیده مـیشود کـه تا حدی تاثیر الفبای یونانی را نیز نشان مـیدهد.

یکی از گونـه های مـهم الفبای «فارسی مـیانـه» («پارسی» و یـا «پارسیگ») هست که چند قرن بعد، درون واقع به منظور تحریر و املای متون باستان زرتشتی و بخصوص سرود های اوستا ایجاد شده است. گونـه دیگر الفبای «فارسی مـیانـه» الفبای پهلوی هست که باز از الفبای آرامـی گرفته شده و نوعی اصلاح شده از آن هست که درون دوره ساسانی (۲۲۴-۶۵۱ مـیلادی) الفبای رسمـی امپراتوری بود. این الفبا درون طول این مدت دچار تغییرات معینی شد و برای کتیبه ها و سکه ها، به منظور سرود ها، و برای کتاب ها انواع گوناگونی بخود گرفت. طبیعتا تعداد آثار فارسی مـیانـه با الفبای کتابی پهلوی (لوحه و کتیبه، سکه و یـا کتاب) بیشتر از دیگر گونـه ها مانند گونـه پهلوی کتیبه هاست.

به غیر از الفبای «اوستائی» دوره ساسانی، الفبا های پهلوی این دوره اصولا صامت – بنیـاد بودند یعنی حروف با صدا و یـا مصوت ها چندان نشان داده نمـیشدند و فقط چند مصوت آن هم بکمک حروف صامت (بی صدا) نشان داده مـیشدند.

الفبای اوستائی، قرن سوم-چهارم که تا هشتم-نـهم مـیلادی

در اوایل سلسله ساسانی، درون شرق و شمال ایران (خراسان و سغد، آسیـای مـیانـه) نوعی «الفبای اشکانی» (پارتی) هم موجود بود کـه آن هم برگرفته از الفبای آرامـی بود، اما ظاهرا از قرن چهارم مـیلادی بـه بعد مورد استفاده قرار نگرفت. این الفبا شباهت زیـادی بـه الفبای متون سغدی همـین دوره دارد. از نظر انعکاس حروف باصدا (مصوت ها)، این الفبا هم مانند الفباهای پهلوی دقیق نیست. زبانشناسان این پدیده را کـه در الفبای عربی و عبری هم دیده مـیشود چنین توضیح مـیدهند کـه الفبا های منشعب از الفبای آرامـی («پروتو سمـیت» کـه خود جزو مشتقات الفبای فنیقی بوده)، اصولا آواهای باصدا (مصوت ها) را خوب منعنمـیکنند.

الفبای آرامـی بجز اینکه ریشـه الفباهائی مانند عبری و عربی شد، نوشتار اکثر زبان های دور و نزدیک را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. از آن جمله مـیتوان بغیر از پهلوی، اوستائی، سغدی و اشکانی (پارتی) کـه فوقا ذکر گردید، بـه تاثیر مستقیم (اما کمـی دیرتر) الفبای آرامـی بر الفبا های مغولی و اورخون (ترکی باستان، اویغوری) نیز اشاره نمود.

الفبای پهلوی کتابی، قرن چهارم که تا دوازدهم م

دوم: الفباهای ترکی باستان

قدیمـی ترین نشانـه های نوشتار ترکی کتیبه هائی هستند کـه در دره رود اورخون درون مغولستان کنونی یـافت شده و متعلق بـه حدودا ۱۳۰۰ سال پیش یعنی اوایل قرن هشتم مـیلادی هستند. بـه اینـها الفبای اورخون و یـا «کؤک تورک» (ترکی باستان) هم گفته مـیشود. کتیبه ها و «طمغه» یعنی مُهر های بعدی متعلق بـه اواخر قرن هشتم هستند کـه در کنار رود «ینی سئی» (در روسیـه کنونی، درون شمال مغولستان و قرقیزستان کنونی و سیبری جنوبی) یـافت شده اند. «کتیبه های اورخون-ینی سئی» نیز با همـین الفبا اما همراه با بعضی تغییرات نوشته شده اند. بعضی کتیبه های دیگر کـه در قرقیزستان و قزاقستان کنونی یـافت شده و مربوط بـه دوره های کمـی بعد تر هستند هم، مشابهت زیـادی با الفبای اورخون نشان مـیدهند.

توافق کلی زبانشناسان بر آن هست که الفبای اورخون تحت تاثیر الفبای سُغدی (و پهلوی) و نوع «غیرمتصل» (غیر «کورسیو») آن ایجاد شده و از سوی قبایل ترک آسیـای مـیانـه بکار شده، اما تعداد آثار (کتیبه ها و طمغه) هائی کـه با این الفبا تولید شده اند محدود است.

الفبای اورخون بـه تاسی از الفبای منشا (یعنی آرامـی) تعداد محدودی، یعنی چهار مصوت (حرف با صدا) داشت و صامت ها دو شکل داشتند: آن دسته کـه با مصوت های پیشین بکار مـیشدند و گروهی کـه با مصوت های پسین نوشته مـیشدند.

این الفبادر قرن نـهم مـیلادی جای خود را بـه الفبای اویغوری ترکی سپرد کـه نوعی پیشرفته تر از الفبای «متصل» («کورسیو») الفبای سُغدی بود. الفبای اورخون–ینی سئی ترکی باستان و سپس الفبای اویغور درون امپراتوری اویغور (نیمـه قرن هشتم که تا نیمـه قرن نـهم با مرکزیت کاشغر) رایج بوده، اما با قبول اسلام و رواج الفبای عربی–فارسی بـه تدریج متروک شده است.

الفبای فارسی مـیانـه (پهلوی) و اوستائی رایج درون ایران نیز با قبول اسلام بتدریج از رواج افتاد و الفبای عربی بـه انضمام چهار حرف به منظور نشان آواهای فارسی (پ، چ، ژ، گ) درون الفبای جدید رایج شد.

الفبای اورخون، اوایل قرن هشتم مـیلادی

الفبای اویغوری، قرن هشتم که تا نـهم مـیلادی

–———————-

چند منبع جالب:

Frye, Richard N.: History of the Persian Language in the East (Central Asia)

Ercilasun, Ahmet B.: Başlangıçtan Yirminci Yüzyıla Türk Dili Tarihi, İstanbul-Ankara 2013

Roux, Jean-Paul: Türklerin Tarihi, İstanbul 2007

————————–

از فیس بوک:
Fathollah Zoughi
آقای جوادی بزرگوار، تاریخگذاری تمغاها و نخستین آثار نوشته شده بـه الفبای اورخون بسیـار کهن‌تر از آنچه هست که نوشته‌اید. کهنترین نوشته بازمانده بـه خط اورخون مربوط بـه سده چهارم پیش از مـیلاد هست (http://tr.wikipedia.org/wiki/Orhun_alfabesi).
بنده از منابع مورد استفاده شما، خبر ندارم اما داده‌های نادرست متن، با مطالعات روز و منابع علمـی نمـی‌خواند. الفبای اورخون رونیک هست و اصولا ربطی بـه الفبای سغدی و پغلوی ندارد. اورخون، الفبایی کاملا بومـی و ملی است. لااقل منبعی به منظور این ادعای توافق کلی زبانشناسان ذکر مـیکردید. آنچه تحت تأثیر خط سغدی بـه وجود آمده هست الفبای اویغوری کهن هست که بخش قابل توجهی از متون یـافت شده درون معابد مـین بودا بزرکلیک تورفان و غیره بـه این خط است. قدیمـی‌ترین کتب ترکی نیز مربوط بـه بعد از اسلام نیست. متن «آلتون یـاروق»، «کشانتي قيلولوق نوم بيتيک» و غیره از کتابهای کهن یـافت شده ترکی درون تورفان و غیره است. با عرض پوزش و احترام!
Orhun alfabesi – Vikipedi
Orhun alfabesi, Göktürk alfabesi ya da Köktürk alfabesi (Azerice: Orxon əlifbası, Moğolca: хөх Түрүгийн бичиг Höh-Türügiyn biçig), Türklerin kullandığı ilk yazı sistemi olan ve Göktürklere ait Orhun Yazıtları’nda kullanılmasından ötürü bu adla anılan alfabedir.
TR.WIKIPEDIA.ORG

Fathollah Zoughi

ميراث خطی تورفان و یـادمان‌های مکتوب ترکان باستان Turfan yazmaları mirası, Eski Türklerin yazılı anıtları
اشاره:
تورفان، موطن ترکان اویغور، ديرزماني درون مسیر جاده ابریشم گذرگاه ميان شرق و غرب آسيا و ملتقاي اديان شامانيسم، مانوي، بودايي، زرتشتي، مسيحيت (نسطوري) و اسلام بوده است. گنجينـه‌ي بي‌نظيري از متون ادياني بـه زبان‌ها و خط‌هاي متفـاوت درون اين منطقه کشف شده است…

Abbas Djavadi
جناب اقاى ذوقى عزيز، با عرض سلام و احترام: اين پاسخ شما مرا بـه فكر فرو برد. درون اين مورد درون پايان اين كامنت توضيح خواهم داد. اما درون باره اينكه سنگ نوشته هاى اورخون متعلق بـه كدام دوره هست ابتدا ميخواستم سخنان استادم پروفسور جلال شنگور از استانبول را عرض كنم كه خودش چندين بار بـه مغولستان رفته و موضوع را با خود مغولها بررسى كرده. ولى باور كنيد، بـه خدا، بـه پيغمبر، اولين اثرى كه بـه تركى ميشناسيم بـه شـهادت همين ويكىپديا كه خودتان ميفرمائيد و بريتانيكا و استاد رواى فرانسوى و پروفسور ارجلاسون ترك و ١٠٠١ منبع ديگر مربوط بـه قرون هفتم و هشتم ميلادى هست و نـه پيش تر. اينكه ميفرمائيد قرن چهارم قبل از ميلاد لطف كنيد و در همان منبعى كه از ويكيپدى داده ايد بخوانيد: ميگويد:
En eski örnek, Kazakistan’da Sakalara ait olduğu düşünülen Esik Kurganı’nda bulunan ve M.Ö. 4. yüzyıla tarihlenen[1] bir gümüş tabağın üzerindeki iki satırlık yazıda görülmektedir.
اين از سكا هاست و نـه از تركان كوك تورك. قديمى ترين آثار بـه تركى مربوط بـه دولت كوك تورك هست كه از سواحل رودخانـه اورخون و ينى سئى درون مغولستان و سيبرى بدست امده. دولت كوك تورك كى بود؟ تاريخ مرگ بنيانگذار اين خانات يعنى بومين خان قرن ششم است. احمد ارجلاسون درون «تورك ديلى تاريخى» (ص ١٢٨) بـه نقل از يك استاد ديگر زبان و تاريخ ترك عثمان سرت قايا درون باره نوشته هاى اورخون مينويسد: «قديمى ترين اثر تركى كه دردست داريم و تاريخش بر ما معلوم هست نوشته چوير از سال ٦٨٧-٦٩٢ است.» من ديگر بقيه داستان را بـه شاهدان اين بحث حواله ميكنم كه يك نگاهى بـه منابع مرجع و حتى همين ويكيپدياى تركى بياندازند. واما موضوعى كه درون ابتدا بان اشاره كردم: من از خودم مطمئنم كه برايم از نظر غيرت و افتخار و يا شرم ملى و غيره اصلا فرقى ندارد كه يك سنگ نوشته مثلا بيستون چه قدمتى دارد. متوجهم كه ادم ميخواهد فرزندش را خوش تيپ ترين و پدرش را قوى ترين فرد دنيا و تاريخ باور كند اما احساس ميكنم كه درون اين بحث يك رگ تعصب وجود دارد كه حتما نشان دهيم يك سنگ نوشته از مغولستان خيلى قديمى تر و الفبايش هم «بومى» و «ملى» يعنى خالصا مخلص تركى است. حتى «رگ ملى» را ميتوانستم بفهمم. اما يك سنگ نوشته از مغولستان چرا باعث احساس تعصب من و شما و ديگران شود؟ صرفا بخاطر تركى بودنش؟ غرور ملی و حتی زبانی بـه یک سنگ نوشته درون مغولستان چه ربطی دارد؟ اين احساس رقابت و نياز بـه حس قديمى تر بودن و «جنس» بيشتر و باستانى تر داشتن و صاحب فرهنگ باستانى تر بودن چرا اينقدر بـه دست و پاى ما پيچيده؟ وقتى ما روى سنگ هاى بيستون و تخت جمشيد خط ميخى مينوشتيم و هزار سال بعد قبايل ترك روى ده که تا سنگ درون سيبرى چند جمله تركى حكاكى ميكردند يونانيها تئاتر بازى ميكردند و مجسمـه هاى بينظير ميساختند کـه ما هنوز هم نمـیتوانیم بسازیم و فلسفه و ریـاضیـات و تاریخ مينوشتند. خوب، كه چى؟ از نظر توليد «محصولات علمى، فرهنگى و زبانى» يونانى و چينى و مصرى از ما ايرانيها و ارامنـه و اعراب و ترك ها اقلا هزار سال پيشتر بودند. ترك ها هم حدودا هزار سال بعد از ايرانيان شـهرى شده دولت ساخته اند و اثار زبانى و فرهنگى شان حدودا هزار سال بعد از ايرا نيان بوده. اين را بعنوان واقعيت یک پرونده یم و بگذاريم بـه یک كنار. اما از نظر زندگى امروز نـه جاى افتخاری ملی هست و نـه دلیلی به منظور شرمندگى ملی. واقعيت هر چه هست انست. واقعيت امروز هم اين هست كه المانى و انگليسى و فرانسوى كه زمان بيستون كرمانشاه درون جنگلهاى سياه و سرد اروپا ميگشت امروز بـه يونانى و چينى و طبيعتا مصرى و ایرانی و ارمنی و ترک و کرد و عرب ماشين الات ميفروشد و علم ياد ميدهد، هم از نوع فلسفه و تاریخش و هم مـیولوژی و پزشکی و شیمـی – و ما مانده ايم كه بيستون كرمانشاه بيشتر مايه افتخار هست يا اورخون مغولستان؟ و اما درون باره اصليت الفبا ها باز ارجاع ميدهم بـه انصاف و مطالعه دوستان: هيچ الفبائى از ايرانيان و ترك ها بومى و ملى نيست. از اروپائى ها هم نيست. اكثرشان از فنيقى و ارامى است. اما اين بخدا عيب نيست. چه لزومى دارد كه الفبا و زبان بنده قديمى تر و بومى تر و غنى تر از ديگران باشد؟

ES
خدا خیرت بده دکتر . تعصب خانمان سوزه

MA
الفبا و فرهنگ سغدی تاثیر بزرگی بر فرهنگ های آسیـای مـیانـه وشرقی گذاشته است. بخشی از این تاثیر احتمالا بـه دلیل اشاعه ی مانویت درون این مناطق از طریق زبان و خط سغدی بوده است.
یک نکته ی جالب اینکه واژه ی «کند» بـه معنی آبادی از همـین زبان سغدی وارد ترکی شده هست از مصدر
«kan»
. درون فارسی «خانـه» و در هندی
«Khana»
از همـین رشته گرفته شده اند. از همـین روست کـه در آسیـای مـیانـه شـهرهای کهنی چون پنجکند و سمرقند و … داریم.

Abbas Djavadi
خوب حالا اجازه بدهید شما را کمـی با منابع کاملا غیر استکباری یعنی غیر ایرانی و غیر فارسی زبان درون مورد کتیبه های اورخون بمباران کنم. اولا آنسیکلوپدی بریتانیکا:
Orkhon inscriptions
Orhon inscriptions, Orhon also spelled Orkhon, oldest extant Turkish writings, discovered in the valley of the Orhon River, northern Mongolia, in 1889 and deciphered in 1893 by the Danish philologist Vilhelm Thomsen. They are on two large monuments, erected in ad 732 and 735 in honour of the Turkish prince Kül (d. 731) and his brother the emperor Bilge (d. 734), and are carved in a script used also for inscriptions found in Mongolia, Siberia, and Eastern Turkistan and called by Thomsen “Turkish runes.” They relate in epic language the legendary origins of the Turks, the golden age of their history, their subjugation by the Chinese, and their liberation by Bilge. The polished style of the writings suggests considerable earlier development of the Turkish language.
http://www.britannica.com/…/432269/Orhon-inscriptions

Orhon inscriptions | epigraphy
Oldest extant Turkish writings, discovered in the valley of the Orhon River, northern Mongolia, in 1889 and…
BRITANNICA.COM

… کـه از سال 732-735 مـیلادی حرف مـیزند و مـینویسد

: hon inscriptions, Orhon also spelled Orkhon, oldest extant Turkish writings, discovered in the valley of the Orhon River, northern Mongolia, in 1889 and deciphered in 1893 by the Danish philologist V…See More

Abbas Djavadi
این را همانی کـه ترکی ترکیـه مـیدانند به منظور دوستانی کـه نمـیدانند لطفا ترجمـه کنند. ژان پل روا، تورکولوگ معروف فرانسوی، تاریخ ترکان، ترجمـه ترکی، استانبول 2000، ص 146

Abbas Djavadi
این هم درون باره الفبای اورخون – کـه مـیگوید «چون بـه ظاهر یـاد آور الفبای رونیک هست به آن هم رونیک اورخون و یـا رونیک ترکی مـیگویند. این نامگذاری احتمالا نتیجه وسایلی هست که نوشته روی آن حک شده هست – یعنی سطح سخت سنگ و یـا چوب کـه در آن قوس را نمـیتوان بـه سادگی ترسیم کرد. تصور مـیرود کـه الفبای اورخون از خط «غیر کورسیو» (غیر چسبان) سغدی آمده و یـا ملهم از آن است…»
The earliest known examples of writing in any Turkic language were found in the Orkhon river valley in Mongolia in the 19th century. They date from the early 8th century AD and the script in which they are written is known as the Orkhon alphabet, or the Old Turkic script, the Göktürk script, or the Orkhon-Yenisey script. Inscriptions dating from the later 8th century AD in a slight variant of the Orkhon alphabet, known as Yenisei or Siberian runes, have also been found around Yenisei and other parts of Siberia.
Because of a superficial resemblance to the Runic alphabet, the alphabet is also known as Orkhon or Turkic runes. This resemblance is probably a result of the writing materials used – most inscriptions are in hard surfaces, such as stone or wood, and curved lines are difficult to inscribe in such surfaces.
The Orkhon alphabet is thought to have been derived from or inspired by a non-cursive version of the Sogdian script. By the 9th century AD, the Orkhon and Yenisei alphabets were replaced by the Uighur alphabet, which developed from the cursive version of the Sogdian script.
از این منبع کـه مـهمترین منبع مستند و علمـی درون باره الفبا های دنیـاست:
http://www.omniglot.com/index.htm
Omniglot – the online encyclopedia of writing systems and languages
Alphabets and other writing systems Writing & Speech…
OMNIGLOT.COM|BY SIMON AGER

Abbas Djavadi
و اما یک منبع خالصا مخلص ترک، «تورک دیلی تاریخی» (تاریخ زبان ترکی) اثر استاد احمد ب. ارجلاسون، آنکارا 2013 یعنی این کتاب (مـیتوانید بخوانید، پی دی اف است)، درون باره کتیبه های اورخون و دیگر کتیبه های نخستین بـه ترکی ص 128-131 توضیح مـیدهد و مـیگوید کـه کتیبه های اورخون دو نوع بوده اند: یکم کتیبه کول تگین و دوم کتیبه بیلگه قاغان تاریخ اش را هم سال حتی با ماه و روزش (نمـیدانم با چه حسابی) 21 اوت سال 732 مـیلادی ذکر مـیکند
http://www.yenidenergenekon.com/…/Ahmet-Bican-Ercilasun…

Abbas Djavadi
اینـها هم بریده های آن دو صفحه (128 و 131) برایـانیکه ترکی مـیخوانند:

@آقای ذوقی گرامـی، با عرض سلام: این موضوع چهار پنج ماه پیش است. من کـه اکثر کتابهایم را بـه کتابخانـه های تبریز و آنکارا و کلن اهدا کرده ام. درون باره این مقاله کـه شما درون مورد الفبای اورخون ایراد گرفته بودید و بنده عرض کرده بودم خیلی از این ایراد جنابعالی تعجب مـیکنم مـیدانستم استاد بارتولد کـه دیگر «مرجع تقلید» همـه تورکولوگ هاست این را گفته اما درون دستم سند نبود نشان دهم. درون ترکیـه کـه بودم کتاب «تاریخ ترکان آسیـای مـیانـه» را کـه مجموعه درس های استاد (اتفاقا درون استانبول!) هست و بـه ترکی هم چاپ شده گرفته بودم. آن روز دوباره و سه باره مـیخواندم و در همان درس اول درون مورد سنگ نوشته های اورخون بـه یـاد شما افتادم. از منابع دیگر کـه نقل قول آورده بودم. لطف کنید بـه استاد بارتولد هم نگاهی ید. مـیگویند خوب طبیعتا این سنگ نوشته ها مربوط بـه قرن هشتم (و یـا شاید هفتم) مـیلادی هست و نوشتارش یعنی الفبایش بقول «دونر» کـه متخصص این کار بوده احتمالا از سغدی (اشکانی، پارتی) گرفته شده و به آن علاماتی علاوه شده (البته بنده این را هم عرض کرده بودم. خود سغدی و فارسی مـیانـه هم الفبای «صامت بنیـادشان» را از آرامـی گرفته اند. این موضوع رونیک هم کـه شما مـیفرمائید رونیک نیست. شبیـه رونیک هست و اینجا خهم بارتولد مـیگوید احتمالا شباهت تصادفب هست و گرنـه رونیک قبایل ژرمن ده قرن قبل اروپای غربی بـه رونیک مانند قبایل ترک چین و مغولستان درون همسایگی ایرانیـان شرقی داشته باشد؟!) و بالاخره باز عرض مـیکنم اصلا چه اهمـیتی دارد کی ازکی گرفته. اما بـه جور مصنوعی یک الفبای مخصوص یک قوم واقعا نیـازی نیست و نبودنش هم مایـه شرمندگی نباید باشد کما اینکه فارسی و انگلیسی و روسی هم الفبای مخصوص خودش را نداشتند. با عرض احترام، ع ج

V.V.Barthold: Orta Asya Türk Tarihi, Ankara, 2. Baskı, 2011

خط اورخون؟ من نشنيده بودم اين را. خود اورخون مگر جز كتيبه هايش چيست؟ كتيبه هاى اورخون قديمى ترين سند تركى هست كه مربوط بـه قرن هشتم و يا هفتم است. باستانى ديگر چيست؟ چطور یک متن مـیتواند بـه خط اورخونی باشد اما کهن تر از آن باشد؟ اصلا این منطقی هست؟ بنده عرض کردم کتیبه های اورخون قدیمـی ترین سند زبان ترکی هستند. گفتید نـه از آن هم قدیمـی تر هست. آخر این دال بر بی اطلاعی و یـا تعصب است. بعد شما فرموديد اورخون بـه خط سغدى و فارسى ميانـه و آرامى ندارد بلكه رونيك است. پايان مقاله نگاه كنيد شايد بخاطر بياوريد. اين هست كه با استناد بـه بارتولد عرض كردم اين درست نيست. ولى مـهم نيست واقعا. درون نـهايت نـه منيم دده مين ماليدير نـه سيزين

Fathollah Zoughi
آقای جوادی بزرگوار، مجال مجادلات کلامـی نیست. اینگونـه نامگذاری‌ها، درون اکتشافات باستانشناسی معمول است. این خط با دلیل کشف نمونـه‌های آن درون حاشیـه رود یئنی‌سئی درون وادی اورخون بـه این نام، خوانده مـی‌شوند.

Fathollah Zoughi
همان مقاله درون مدخل روسی ویکی، بـه نام «نوشته‌های رونیکی ترکی باستان» آمده است، ملاحظه بفرمایید: https://ru.wikipedia.org/…/%D0%94%D1%80%D0%B5%D0%B2%D0…
Древнетюркское руническое письмо — Википедия
Древнетю́ркское руни́ческое письмо́ (орхо́но-енисе́йская пи́сьменность) — письменность, применявшаяся в Центральной Азии для записей на тюркских языках в VIII—X вв. н. э.[1]
RU.WIKIPEDIA.ORG

Fathollah Zoughi
به خط موسوم بـه اورخون، سنگنوشته‌ها و نسخ خطی بسیـاری یـافت شده هست که تنـها بخشی از آنـها مربوط بـه وادی اورخون است. از جمله این نسخه‌ها درون غارهای مـین بودا (هزار بودای) تورفان هست که بخش عمده‌ای از آنـها درون آلمان نگهداری مـی‌شود. البته نسخ خطی تورفان، بـه بیش از ده خط و زبان نگارش یـافته است. ملاحظه بفرمایید: http://turfan.bbaw.de/dta/

Digitales Turfan Archiv
TURFAN.BBAW.DE|BY RAMIN SHAGHAGHI; SUSANN RABUSKE

Abbas Djavadi
ميدانستم !

Abbas Djavadi
اين مثال ها از چينى و سغدى و فارسى معاصر بـه كتيبه هاى اورخون چه ربطى دارد؟؟ الفباى اورخونى هزارسال قبل از حكاكى خود سنگ نوشته هاى اورخون هم بوده! دستخط بنده هم حدود ٤٥٧ سال قبل از خودم هم وجود داشته چونكه همـه از ان استفاده كرده اند! آقا، بنده تسليم!

Fathollah Zoughi
ظاهرا شبهه اصطلاح «خط اورخون» و اطلاق اصطلاح «رونیک» بـه آن خط رفع شده است؛ بنده اشاره بـه گستره و دوام استفاده از خط اورخون، لینک بانک مخطوطات تورفان را گذاشتم کـه در مـیان آنـها نسخی بـه خط اورخون نیز وجود دارد؛ یعنی استفاده از این خط منحصر بـه سنگناره‌های وادی اوخون نیست، علاوه بر آن، سنگنوشته‌های وادی اورخون نخستین یـادمان بـه این خط نیز نیست. کهن‌ترین نوشته پذیرفته شده، مربوط بـه قرن پنجم که تا سوم پیش از مـیلاد هست که درون قزاقستان و بالیقچی و تالاس قرقیزستان یـافت شده است. درون بخش سابقه تاریخی این نوع سنگوشته درون ویکی روسی ملاحظه بفرمایید: Близкие к древнетюркскому письму надписи V—III вв. до н. э. обнаружены в Казахстане — (Иссык — см. иссыкское письмо) и Киргизии — Талас, Балыкчи и др. https://ru.wikipedia.org/…/Древнетюркское_руническое_пи…
Древнетюркское руническое письмо — Википедия
RU.WIKIPEDIA.ORG

Fathollah Zoughi
مثال مورد نظر بنده از نسخ تورفانی بـه خط اورخون:

Abbas Djavadi
آقاى ذوقى عزيز ميدانيد اين تصوير از كجاست؟ البته از منطقه تورفان درون شينجان چين، اما از كى و به چه الفبائى؟ درون تورفان همـه رقم اسناد پيدا شده اند. بيشتر از همـه هم المانى ها و كسى باسم مولر قبل از جنگ اول اينـها را پيداكرده و رمز گشائى نموده. انجا چينى و سغدى و فارسي ميانـه و تركى هست. ميتونم بپرسم آيا آلمانى ميخوانيد يا نـه؟ ظاهرا اين متن بودائى اويغورى از قرن هشتم است. نوشته از اين اسناد هم چند هزار که تا پيدا كرده اند و به برلين اورده اند كه متعلق بـه قرون هشتم که تا سيزدهم هستند. اول لينك ان صفحه موسسه المانى با ان تصوير و بعد متن ان ، اگر هم خواستيد ترجمـه كنم http://turfan.bbaw.de/projekt/#5 Sieht man von der frühen Inschrift aus Qarabalgasun aus dem 8. Jh. ab, beschränkt sich das Schrifttum der uigurischen Manichäer zeitlich auf das 10. und 11. Jh. und räumlich auf die Turfanoase und Dunhuang, während christliche Handschriften, die vermutlich aus dem 12. und 13. Jh. stammen, an den Orten Qočo, Bulayïq, Qurutqa und weiter östlich in Qarakhoto geborgen wurden. Für die buddhistische Literatur ergibt sich ein völlig anderes Bild. In der gesamten Periode vom 10. bis zum 14. Jh. wurden buddhistische Werke gelesen, kopiert, übersetzt und umgearbeitet. Auch die Anzahl der Fundorte ist größer als bei den anderen beiden Religionsgemeinschaften. Die Zahl der Fragmente, die den Buddhismus bei den Uiguren in all seinen Facetten beleuchten, geht in die Tausende und bildet die überwältigende Mehrheit der ca. 8000 alttürkischen Turfantexte. Wenn man bedenkt, daß dies nur ein Bruchteil dessen ist, was einst übersetzt, geschrieben und gedichtet wurde, so muß man erkennen, daß der Buddhismus in der Spätphase des Uigurischen Königreichs eine wahrhafte Blüte erlebt hat.

Turfanbroschüre — Turfanforschung
TURFAN.BBAW.DE

Abbas Djavadi
اين الفبا را كسى كه بهتر از همـه ميتواند بخواند يكى از دوستان فاضل بنده پروفسور سميع تزجان سابقا از دانشگاه بامبرگ آلمان وحالا از بيلكنت انكاراست كه اويغورشناس هست و بـه خواندن و ترجمـه اين متون سخت فهم كمك ميكند

اشتراک‌گذاری روی:

‹ روابط دینی ترکیـه و ایران
زبان غزه ته چی رضا ›

دسته‌ها:رنگارنگ, زبان و ادبیـات

برچسب‌ها:فارسی مـیانـه, فارسی باستان, پهلوی, اوستائی, ترکی قدیم

مقاله‌های مرتبط




[گذشته الفباهای فارسی و ترکی – چشم انداز Cheshmandaz.org کتاب تاریخش معروف است در جدول]

نویسنده و منبع: Abbas Djavadi | تاریخ انتشار: Thu, 05 Jul 2018 04:31:00 +0000